سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به حقّ برایتان می گویم : حکیم از نادان عبرت می گیرد و نادان از هوای خود . [عیسی علیه السلام]
رهِــِـِگـِـِـِـِـِـِـِـِذرغـِـِـِـِِـِـِریـِـِـِـِـِـِـِِـِـِبـ
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» کربلا، منشور خونین هدایت

کربلا، منشور خونین هدایت

محرم، امام حسین علیه السلام

سخن گفتن از حادثه‎ای که همه انبیاء و اوصیاء الهی قبل از تحقق، به وقوع آن هشدار داده و بشریت را آگاه ساخته‎اند و بعد از وقوع، به‎ احیاء آن اهتمام داشته و سفارش نموده‎اند، کار آسانی نیست.

همه شهادت‎ها در طول تاریخ احیائی را به دنبال داشته و نورافشانی کرده‎اند، اما شهادت عاشورا، چراغی را برافروخت که قبل از خود، زمان خود و بعد از خود را روشن ساخت و همین امر سبب گردید که این شهادت، حادثه منحصر به فرد تاریخ گردد. حادثه‎ای که از یک طرف بزرگترین انحراف بشریت از حق و تحریف اسلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله را، در هم شکست و از طرف دیگر خود، تجسمی از همه ارزش‎های متعالی و انسانی بود.

و اینک این حسین علیه السلام است که پس از پنجاه سال به تفسیر عملی وجودِ فراموش شده پیامبر صلی الله علیه و آله برخاسته است، تا یک بار دیگر حقیقتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن تاکید فرموده بود را اثبات نماید که:«حسین منی و انا من حسین.»

اما واقعیت آن است که همه آنچه عاشورا در خود داشت و همه آنچه جلوه‎گر ساخت، درک نشد بلکه بسیاری از آن مغفول ماند. از نهایت ظلم و قساوت و اوج مظلومیت در این حادثه که احساسات بشری را در طول تاریخ همواره مورد هجوم قرار داده، بسیار سخن رفته، تا جایی که حتی کسانی که دین در زندگیشان پر رنگ نیست، در سالگرد این روز رفتارهایی خاص از خود نشان می‎دهند.

از شهامت و شجاعت و حماسه و ایثاری که همه حماسه‎آفرینان تاریخ را در این مکتب به شاگردی می‎نشاند، کلام بسیار گفته‎اند. به واقع کدام انسان شرافتمندی است که ندای «انی لا اری الموت الا السعاده و لاالحیوة مع الظالمین یرما» به گوشش برسد و شهامت مبارزه با ظلم و تجاوز در او ایجاد نگردد.

کیست که فریاد «والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی» از ابالفضل العباس را بشنود و درس حماسه و ایثار و شجاعت نگیرد؟ و بسیاری داستان‎های دیگر که در این مقال نمی‎گنجد.

اما آنچه کمتر از آن سخن رفته است - گرچه بیش از همه در این حادثه می‎درخشد نقطه اوج این منشور چند وجهی و این هرم صفات و ارزش‎های انسانی است، و آن مساله «هدایت» است.

عبارت «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» را بسیار شنیده‎ایم، برای بسیاری این عبارت تنها جنبه تکریم و تقدیس دارد، که باید بدان افتخار کرد، تحت لوای آن شعار داد و از آن طلب حاجت کرد! اما کمتر تجسم حقیقی آن را در سیره عملی سیدالشهدا علیه السلام آن هم در مهمترین بخش آن یعنی عاشورا حس کرده‎ایم.

اگر حبیب بن مظاهر پیرمرد، در زمره اولین افراد به میدان فرستاده می‎شود از آن جهت است که شاید از محاسن سفید او شرم کنند. اگر وداع با کودک شیرخواره در حضور همگان انجام می‎شود، شاید برای آن است که با دیدن طفل تشنه، قلبی بلرزد و دلی به درد آید و آبی برای کودک ... و از این راه هدایتی تحقق یابد.

البته اهل‎بیت علیهم السلام همگی در همه لحظات زندگیشان تجسم واقعی هدایت بوده‎اند همچنان که در زیارت جامعه، آنان را اینگونه خطاب می‎کنیم: «السلام علی الدعاة الی الله.»

اما واقعیت این است که حادثه عاشورا، چکیده داستان کوشش همه انبیاء در مسیر هدایت بشر است، اگر قرار شود همه تلاش‎های انبیاء و اوصیاء الهی در مسیر هدایت بشر را در یک جا جمع کنیم و در یک صحنه تاریخ نشان دهیم، جلوه بارز آن همان حرکت امام حسین علیه السلام در کربلاست.

محرم، امام حسین علیه السلام

بهتر است از نقطه آغاز این حرکت یعنی مدینه شروع کنیم: زمانی که دستگاه حکومتی برای بیعت با یزید بر امام فشار آورد. امام از خانه خود خارج شد، در کنار قبر جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاد و فرمود: "درود بر تو ای رسول خدا، من حسین پسر فاطمه، پسر کوچک تو و پسر دختر تو و سبط تو و یکی از دو ثقلی هستم که در میان امتت به یادگار گذاشته‎ای، ای پیامبر خدا، گواه باش که آنها مرا یاری نکردند، جانبم را فرو گذاشتند و از من نگهداری نکردند. این شکایت من به توست تا آنگاه که به محضر تو که صلوات خداوند بر تو باد برسم. سپس به نماز ایستاد و تا طلوع فجر در حال رکوع و سجود بود. "(1)

از طرف دیگر امام نامه‎ای در نزد محمد حنفیه به عنوان وصیت قرار داد که: انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لا مفسداً و لاظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی، ارید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابیطالب.

اگر جنگ‎های پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام را استثناء کنیم، حسین علیه السلام تنها فرمانده جنگ در تاریخ است که بیش از آن که طالب کشتن دشمن باشد، طالب هدایت آنهاست و بیش از آن که از نابودی آنها شاد شود، از هدایت ایشان شاد است.

و چون به امام پیشنهاد کردند که همچون دیگران از بیراهه عازم مکه گردد نپذیرفت و قدم در جاده اصلی نهاد. اینها همه از آن رو بود که امام حسین علیه السلام در اولین گام‎های خود به روشنگری و هدایت مردم می‎اندیشید، تا کسی نباشد که هدف امام، راه امام و نحوه خروج ایشان بر او آشکار نباشد، او از راه اصلی حرکت کرد تا همگان او را ببینند و ندای او را بشنوند، حتی انتخاب مکه آن هم در ماه‎های پر ازدحام از شعبان تا ذی الحجه هم برای ترسیم راهی روشن بود، اگر حسین علیه السلام به غیر از مکه به مکانی دیگر رفته بود آیا ندای او به همگان می‎رسید؟ قطعاً اینطور نبود. اقامت چهار ماهه امام در کنار خانه کعبه و دیدارها و ملاقات‎های سران و بزرگان قوم و این که همه زائران مختلف که از شهرهای اسلامی به حج می‎آمدند، فرصتی بود تا پیام حسین علیه السلام و دلیل عدم بیعت او با یزید به گوش همگان برسد و او را یک شورشی بر علیه نظام حکومتی تلقی نکنند! اما امام به این مقدار نیز بسنده نکرده و دلش آرام نمی‎گیرد، چرا که او همچون مادری است که فرزند خویش را بر لبه پرتگاه گمراهی و ضلالت می‎بیند، امام باید در حساس‎ترین زمان حرکت خویش به کربلا را آغاز کند، درست در لحظه‎ای که همگان برای انجام مراسم حج تمتع لبیک گویان عازم عرفات هستند، حرکتی خلاف همه موج‎های انسانی، همه به سوی عرفات می‎شتابند و او به سوی کربلا، و این بزرگ‎ترین علامت سوالی بود که آن هادی بزرگ می‎توانست در کنار خانه هدایت که به تعبیر قرآن «اول بیت وضع للناس للذی  ببکة مبارکاً و هدی للعالمین» است، باقی گذارد. این خانه برای جهانیان، هدایت است و آن بزرگ‎ترین روشنگری تاریخ هم به دست امام هادی باید در همین نقطه و آن هم در «یوم الترویه» صورت گیرد.

محرم، امام حسین علیه السلام

در تمام طول راه شاهد گفتگوهای امام با افراد مختلف هستیم که جز دعوت، هدایت و روشنگری چیزی در آن نیست، آنجا که امام در پاسخ عبدالله بن عمر که او را به تسلیم در برابر یزید دعوت می‎کند می‎فرماید: «ای عبدالله از خدا بترس و پای از یاریم مکش آیا نمی‎دانی که از پستی و فرومایگی دنیا همین بس که سر یحیای زکریا را برای یکی از روسپیان بنی‎اسرائیل هدیه بردند؟»(2) آن زمان که عبدالله بن جعفر با امان‎نامه‎ای از فرماندار مکه خود را به امام رسانید و قصد داشت امام را از حرکت خود بازگرداند ایشان فرمودند: "من خوابی دیده‎ام که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن ماموریتی به من محول کرد که انجام خواهم داد خواه له یا علیه من باشد."(3)

حضرت اینگونه عمل نمی‎کنند، بر عکس وقتی لشکریان حر فرا می‎رسند امام رو به جوانان خود کرده می‎فرمایند: اینان را سیراب کنید و تشنگی‎شان را برطرف نمایید و اسب‎هایشان را هم آب بدهید. و چون یکی از سواران سپاه حر، از فرط دستپاچگی نتوانست آب بنوشد و آب همواره از دهانه مشک بیرون می‎ریخت، ایشان خود دهانه مشک آب را برگردانید و آنقدر درنگ کرد تا فرد سیراب شود.

تا جائی که امام فرستاده‎ای به خیمه زهیر می‎فرستد و او را طلب می‎کند، علیرغم این که زهیر اکراه دارد با امام ملاقات داشته باشد با اصرار همسرش به نزد ایشان می‎رود، گرچه تاریخ از گفتگوی امام با زهیر ساکت است اما روشن است، سخن امام، زهیر را آنطور دگرگون کرد که به خیمه‎اش بازگشت و به یارانش گفت: "هر یک از شما که خواهان شهادت باشد همراه من بیاید و آن کس که از آن رویگردان است سر خود گیرد و برود."(4)

اینها همه از آن جهت است که سیدالشهداء علیه السلام فقط برای خدا قدم برمی‎دارد و جز به هدایت و آگاه کردن انسان‎ها نمی‎اندیشد. در فرازی دیگر امام را می‎بینیم که خود وارد خیمه عبیدالله بن حر جعفی می‎گردد و او را به یاری دعوت می‎کند امام چون پاسخ مثبتی نمی‎شنود می‎فرماید: اگر ما را یاری نمی‎کنی از آن بترس که جزء کشندگان ما باشی، که اگر کسی شاهد یاری خواستن ما باشد و به یاری ما برنخیزد، خویشتن را به هلاکت انداخته است.

نافرمانی پروردگار متعال که جلوه‎اش در عدم نصرت و یاری برگزیده الهی در زمین می‎باشد، عواقبش آنقدر برای امام دردناک است، که می‎کوشد حتی اگر کسانی حاضر به دفاع از امام نیستند، حداقل در مقابل او هم نباشند، آری حسین علیه السلام می‎خواهد راهی به هدایت بگشاید و یا حداقل راهی بر جنایت ببندد.

چنین رفتارهایی جز از وجودی الهی که تجسم بندگی خد است نمی‎تواند به منصه ظهور برسد. آنگاه که امام در برابر سپاه حر قرار می‎گیرد - اولین کسی که راه را بر امام بسته است - اگر غلبه بر دشمن هدف نهایی امام بود، می‎بایست جنگ از این نقطه شروع می‎شد و طبعاً غلبه و پیروزی امام و یاران شجاع و جنگجویش بر این گروه اندک به راحتی امکانپذیر بود، اما حضرت اینگونه عمل نمی‎کنند، بر عکس وقتی لشکریان حر فرا می‎رسند امام رو به جوانان خود کرده می‎فرمایند: اینان را سیراب کنید و تشنگی‎شان را برطرف نمایید و اسب‎هایشان را هم آب بدهید. و چون یکی از سواران سپاه حر، از فرط دستپاچگی نتوانست آب بنوشد و آب همواره از دهانه مشک بیرون می‎ریخت، ایشان خود دهانه مشک آب را برگردانید و آنقدر درنگ کرد تا فرد سیراب شود. (5)

محرم، امام حسین علیه السلام

اگر از حسین علیه السلام تنها همین یک حرکت در تاریخ باقی بود، جا داشت که بگوییم او به حیات آن انسان‎های گمراه می‎اندیشید و به دنبال آن بود که با تجلی همه صفات کمالش، ایشان را با حقیقتی که چشم به روی آن بسته بودند، آشتی دهد. در هنگام نماز در برابر لشکر دشمن قرار می‎گیرد و می‎فرماید: ای مردم به خاطر اتمام حجت در پیشگاه خدای عز و جل و نیز خود شما می‎گویم که من به سوی شما نیامده‎ام مگر هنگامی که نامه‎های شما به من رسید و پیغام‎گزارانتان آمدند که به نزد ما بیا، ما را راهبری نیست، اکنون اگر شما بر آن قرار هستید، من آمده و آماده‎ام تا پیمان خود را تازه کنید و چنانچه این کار را نمی‎کنید من از همین راه که آمده‎ام به جای خویش باز خواهم گشت. (6)

اما واقعیت این است که حادثه عاشورا، چکیده داستان کوشش همه انبیاء در مسیر هدایت بشر است، اگر قرار شود همه تلاش‎های انبیاء و اوصیاء الهی در مسیر هدایت بشر را در یک جا جمع کنیم و در یک صحنه تاریخ نشان دهیم، جلوه بارز آن همان حرکت امام حسین علیه السلام در کربلاست.

چون شنوندگان از آن نامه‎ها اظهار بی‎اطلاعی کردند، امام خورجین‎های پر از نامه را در برابرشان خالی کرد، تا شاید به یاد آوردن دعوتی که با هزاران نامه صورت گرفته بود، آنان را به ادای حقی که بر گردن دارند و مسئولیتی که از آن می‎گریزند، وا دارد. آنگاه که در روز تاسوعا دشمن قصد آغاز حمله کرد، امام به رشیدترین سرباز خود ابوالفضل العباس فرمان می‎دهد که از دشمن برای آنان یک شب دیگر مهلت بخواهد. گرچه در فلسفه‎ این امر خود امام می‎فرماید:

به نزد ایشان برگرد و اگر می‎توانی یک امشبی را از آنها مهلت بگیر تا خدایمان را نماز گزاریم و استغفار کنیم، چه خدا می‎داند که من نماز به درگاه او و تلاوت قرآن و دعا و مناجات و استغفار به پیشگاه او را دوست دارم. (7)

اما این مهلت خواستن یک وجه دیگر نیز داشت و آن این که حسین علیه السلام یک شب برای خود مهلت می‎خواهد تا با نماز و دعا و مناجات وداع کند و برای دشمن مهلت می‎خواهد که شاید کسی باز گردد و هدایت شود!

آری آن جلوه هدایت همه انبیاء، حال که یوم الفصل را نزدیک می‎بیند، آرزوی طولانی بودن زمان را در دل دارد که شاید در این فرصت‎ها دلی بلرزد، چشمی بینا گردد و حق را بیابد.

آنچه قلب حسین علیه السلام برای آن می‎تپد، واقعیت داشت، در حقیقت حر، ساخته این یک شب مهلت است، که اگر این شب نبود شاید حرّی هم ساخته نمی‎شد.

محرم، امام حسین علیه السلام

تحولی که در درون حُر بن یزید ریاحی به وقوع پیوست، حرکت از نهایت زشتی و پلیدی به اوج زیبایی و اطاعت پروردگار متعال بود. نقطه‎ای که بشریت تا ابد با نگاه به آن می‎گوید: «یا لیتنا کنا معکم.»

حتی وقتی در ابتدای جنگ، دشمن رجزهای ناپسند و اهانت آمیز می‎خواند، مسلم بن عوسجه رو به امام کرد و گفت: شمر در تیررس من است و نشانه‎ام خطا نمی‎رود، اجازه دهید تا او را از پای درآورم.

امام پاسخ می‎دهند: من نمی‎خواهم آغاز کننده جنگ باشم.(8) چرا امام حسین علیه السلام نمی‎خواهد آغاز کننده جنگ باشد؟ از آن جهت که او برای جنگ نیامده، او برای ادای رسالت بزرگ هدایت، آمده است. او برای رساندن پیام حق، نور بخشیدن به قلب‎ها و شکستن قساوت‎ها آمده است. چیزی که بشریت به آن توجه نکرد و از آن بی‎بهره ماند.

به راستی کدامین جنگ در تاریخ است که فرمانده آن در وسط میدان خطبه خوانده و سخنرانی کند؟!

امام باید در حساس‎ترین زمان حرکت خویش به کربلا را آغاز کند، درست در لحظه‎ای که همگان برای انجام مراسم حج تمتع لبیک گویان عازم عرفات هستند، حرکتی خلاف همه موج‎های انسانی، همه به سوی عرفات می‎شتابند و او به سوی کربلا، و این بزرگ‎ترین علامت سوالی بود که آن هادی بزرگ می‎توانست در کنار خانه هدایت که به تعبیر قرآن «اول بیت وضع للناس للذی  ببکة مبارکاً و هدی للعالمین» است، باقی گذارد.

پر فراز و نشیب‎ترین و سخت‎ترین لحظات جنگ در این روز حاوی دو خطبه از سیدالشهداء علیه السلام با حالاتی بسیار شگفت‎انگیز است. خطبه اول با این کلام آغاز می‎شود: "ای مردم سخن مرا بشنوید و در جنگ با من شتاب نکنید. تا شما را بر اساس حقی که بر من دارید موعظتی در خور کرده باشم." کدام فرمانده جنگ است که در صحنه خونریزی و قساوت و دشمنی از حقی که دشمن بر گردن او دارد سخن بگوید؟ در همه جنگ‎ها هدف اول غلبه و پیروزی و ایجاد فشار روحی بر دشمن است اما در این حادثه از ابتدا تا انتها هدف هدایت است و نه هیچ چیز دیگر. اگر جنگ‎های پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام را استثناء کنیم، حسین علیه السلام تنها فرمانده جنگ در تاریخ است که بیش از آن که طالب کشتن دشمن باشد، طالب هدایت آنهاست و بیش از آن که از نابودی آنها شاد شود، از هدایت ایشان شاد است.

آیا به راستی حسین علیه السلام را شناخته‎ایم؟ آیا همه آنچه در عاشورا متجلی گشته است را چشمان ما دیده‎اند؟ آیا به خود ظلم نکرده‎ایم اگر عاشورا را در دلخراشی و سوزناک بودن آن خلاصه کنیم؟ باور کنیم که بر مظلومیتی گریستیم که در آن به جز مظلومیت، حقایق دیگری نیز بوده است که ما از آن غفلت کرده‎ایم، غفلتی که بیش از آن مظلومیت باید بر آن گریست.

در این دو خطبه حسین علیه السلام دو پیام دارد: ابتدا معرفی خود:

«ای مردم به دودمان من بنگرید که من کیستم؟ آن وقت ببینید آیا ریختن خون و پایمال کردن حرمت من بر شما رواست؛ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا فرزند آن کسی که نخستین بار رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را تصدیق کرد نمی‎باشم؟ آیا من یکی از دو سرور جوانان بهشت نیستم که رسول خدا صلی الله علیه و آله بدان اشاره فرموده است؟

سپس امام به معرفی هدف خود می‎پردازد: حالات امام در این خطبه قابل توجه است. سوار بر مرکب، قرآن را گشوده و بر سر نهاده و در برابر سپاه دشمن می‎فرماید:

محرم، امام حسین علیه السلام

«ای مردم بین ما و شما این کتاب خدا و سنت جدم داور باشد، ای تارکان قرآن و تحریف کنندگان مضامین آن، وای بر شما آیا اینان را یاری می‎دهید و دست از یاری ما می‎کشید؟... این را بدانید که زنازاده فرزند زنازاده، مرا در بین دو امر قرار داده است. یا شمشیر را بپذیرم یا تن به خواری و ذلت بدهم، هیهات من الذله. نه خدا، نه پیامبر و نه مومنان هرگز رضا نمی‎دهند که فرمانبرداری از فرومایگان را در عوض شهادت افتخارآمیز انتخاب کنم.

در کنار قبر جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاد و فرمود: "درود بر تو ای رسول خدا، من حسین پسر فاطمه، پسر کوچک تو و پسر دختر تو و سبط تو و یکی از دو ثقلی هستم که در میان امتت به یادگار گذاشته‎ای، ای پیامبر خدا، گواه باش که آنها مرا یاری نکردند، جانبم را فرو گذاشتند و از من نگهداری نکردند. این شکایت من به توست تا آنگاه که به محضر تو که صلوات خداوند بر تو باد برسم. سپس به نماز ایستاد و تا طلوع فجر در حال رکوع و سجود بود. "

سید قطب در این باره می‎نویسد: "هیچ خطبه‎ای نتوانست قلب‎ها را به سوی افکار بزرگ شوق دهد و میلیون‎ها انسان را به سوی اعمال بزرگ بکشاند، جز خطبه آخرین حسین علیه السلام که با خون خود آن را امضا کرد."(9)

گویا که اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله است که در چهره حسین به میدان آمده است که خداوند تبارک و تعالی در توصیف او می‎فرماید: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم و بالمومنین رووف رحیم.» این آیه شریفه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به چند صفت می ستاید: رسولی از میان خودتان که رنج شما بر او گران است، در هدایت شما حریص است و نسبت به مومنین رافت و رحمت دارد.

و اینک این حسین علیه السلام است که پس از پنجاه سال به تفسیر عملی وجودِ فراموش شده پیامبر صلی الله علیه و آله برخاسته است، تا یک بار دیگر حقیقتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن تاکید فرموده بود را اثبات نماید که:«حسین منی و انا من حسین.»

آری پیامبر صلی الله علیه و آله، حسین را تعریف کرد و حسین علیه السلام پیامبر را.

اگر از این دریچه به رفتار امام بنگریم و اگر عاشورا را در این وجه بسیار درخشان و در عین حال مغفول آن، نظاره‎گر باشیم، شاید بتوان تفسیر دیگری از همه حوادث آن داشت.

اگر حبیب بن مظاهر پیرمرد، در زمره اولین افراد به میدان فرستاده می‎شود از آن جهت است که شاید از محاسن سفید او شرم کنند. اگر وداع با کودک شیرخواره در حضور همگان انجام می‎شود، شاید برای آن است که با دیدن طفل تشنه، قلبی بلرزد و دلی به درد آید و آبی برای کودک ... و از این راه هدایتی تحقق یابد.

محرم، امام حسین علیه السلام

و اگر در آخرین لحظات جنگ و نبرد امام، لباسی که برای خود طلب می‎کند، شکافته، و مایل است آن را پاره بر تن کند – به گونه‎ای که هیچ یک از ائمه در زمان حیاتشان به تن نکردند – شاید بدان جهت است که باز هم حسین علیه السلام به هدایت می‎اندیشد و به این که راه خباثتی بالاتر را بر آن گمراهان ببندد، چرا که بیم آن می‎رفت، دنیا طلبانی که مادیات، چشمانشان را کور کرده بود. به بهانه به دست آوردن غنائم به بدن مطهر امام تعرض کرده حریم او را بشکنند و شاید لباس بی ارزش بتواند مانع این حرمت شکنی گردد.

چون به امام پیشنهاد کردند که همچون دیگران از بیراهه عازم مکه گردد نپذیرفت و قدم در جاده اصلی نهاد. اینها همه از آن رو بود که امام حسین علیه السلام در اولین گام‎های خود به روشنگری و هدایت مردم می‎اندیشید، تا کسی نباشد که هدف امام، راه امام و نحوه خروج ایشان بر او آشکار نباشد، او از راه اصلی حرکت کرد تا همگان او را ببینند و ندای او را بشنوند، حتی انتخاب مکه آن هم در ماه‎های پر ازدحام از شعبان تا ذی الحجه هم برای ترسیم راهی روشن بود، اگر حسین علیه السلام به غیر از مکه به مکانی دیگر رفته بود آیا ندای او به همگان می‎رسید؟

اما دریغا که آن خبیثان بر آن بودند که «اسفل السافلین» را در دنیا نشان دهند.

آری همه آنچه حسین علیه السلام در جای جای این حادثه عظیم نشان داد و برای آن لحظه‎ای آرام نداشت همان بود که خود در هدف قیامش بیان فرمود:

«خدایا تو می‎دانی که آنچه از ناحیه ما صورت گرفت، رقابت در کسب قدرت یا فزون‎طلبی و چشم‎داشت به نعمت‎های بیشتر دنیا نبود. بلکه برای آن بود که نشانه‎های دین تو را بازگردانیم، پرچم اصلاح را برافرازیم تا بندگان ستمدیده‎ات در ایمنی قرار گیرند و واجبات و احکام و سنت‎های تو عملی گردد.»(10)

آری به بلندای تعریفی که سیدالشهداء علیه السلام از توحید کرد چه کسی بیان کرده است؟ این عرصه بندگی خدا، که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا امتحان داد و در آن سربلند و پیروز گردید در همه عالم اثر کرد. چرا که آنچه وجودش بیش از همه در آن می‎درخشید «جلوه هدایت» آن هم نه فقط برای دوستان که برای دشمنان نیز بود.

محرم، امام حسین علیه السلام

با این نگاه بر این باوریم که عاشورا قادر است یک انسان مادی را به یک انسان الهی تبدیل کند و او را از درون دگرگون سازد. همانگونه که آیات قیامت در قرآن می‎تواند روح انسان را صیقل داده و او را از مرز کفر به مرز ایمان بکشاند، کربلا نیز قادر است انسان را از ورطه مادیت جدا کند و به اوج معنویت پیوند دهد. همچنان که درباره حُر اتفاق افتاد.

در حقیقت حُر اولین اثر کربلایی است که هنوز همه حوادث آن به وقوع نپیوسته است!! اگر کربلای ننوشته، قادر است حُر را با وجود همه امکانات و مظاهر دنیایی اینگونه متحول سازد، پس آثار کربلای تام و کامل که در جای جای آن نور هدایت می‎درخشد، چگونه خواهد بود؟

کربلایی که سرانجامش سر بریده حسین علیه السلام است که به مصداق «طبیب دوّار بطبه» در کوچه پس کوچه‎های کوفه و شام، با تلاوت قرآنش، چهره خونینش و نگاه حریص بر هدایتش، حرف‎هایی زد که قلب‎ها را نه فقط در آن زمان، بلکه تا آخرین روز حیات بشر تکان داد و متوجه حق نمود.

و همین مُهر پایان ادای رسالت عظیم هدایت در عاشورا بود. رسالتی که درهای بهشت را به روی انسان زمینی گشود و مرز تفکیک حق از باطل شد. به طوری که می‎توان با ترسیم همه ابعاد عاشورا، همه ابعاد اسلام را مطرح کرد.

رسالتی که برای معرفت و شناخت آن مکلف به احیای عاشورا گشتیم، که احیای انسان و عالم به احیای آن است.

اللهم ارزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و شفاعته فی الاخرة و السلام علیکم و رحمة الله برکاته .  

 

                                                                                                                     

پی‎نوشت‎ها:

1- مقتل خوارزمی، ج1، ص 186.

2- ارشاد شیخ مفید، ص 184.

3- مقتل خوارزمی، ج1، ص 192.

4- تاریخ طبری، ج6، ص 219.

5- انساب الاشراف بلاذری، ص 168.

6- تاریخ ابن اثیر، ج 4، صص 9 تا 12 .

7- ارشاد شیخ مفید، صص 205 تا 210 .

8- ویژگی‎های دو مکتب در اسلام، علامه عسکری، ج 3، ص 138 .

9- همان، ص 151 .

10- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب، آیه 51 سوره غافر



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/22 :: ساعت 8:30 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

می گــــم : خداحــافظ
مرگ دلم
خون میخورم تا زندگی دوباره بگیرم
خسته شدم
000
توکیستی..
لحظات
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 8
>> بازدید دیروز: 52
>> مجموع بازدیدها: 258421
» درباره من

رهِــِـِگـِـِـِـِـِـِـِـِذرغـِـِـِـِِـِـِریـِـِـِـِـِـِـِِـِـِبـ
ادمیــن
بیاید شادی هایمان را بادیگران تقسیم کنیم

» پیوندهای روزانه

دانلود رایگان نرم افزار [66]
مجله علمی [11]
نرم افزار [22]
[آرشیو(3)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دانستنی ها[34] . سلامت * پزشکی[31] . دانستنیهای پزشکی[17] . برای گوشیتان چی لازم دارید[17] . نرم افزار امنیتی کامپیوتر[10] . مذهبی[9] . نرم افزار کامپیوتر[9] . اهنگ[7] . امام ویارانش[6] . داستانی بسیار بسیار جالب[5] . عیدتان مببببارک[5] . نرم افزار امنیتی موبایل[4] . سلامت[3] . اشنایی جوانان با مشکلات مواد[3] . بفرمایید[3] . آیا میدانستید[2] . اسمس[2] . زنگ تفریح[2] . دانلود کتاب[2] . نرمـــ افــــزار امــنیتی2011--12[2] . نرم افزار پزشکی[2] . کتاب الکتترونیکی[2] . کم خونی . قلب . دوستان همراهان . تکنیکهای مرکز خدمات . خاطرات .
» آرشیو مطالب
آبان 89
اذر ماه 89
دی 89
بهمن89
اسفند89
فروردین 90
اردیبهشت 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
عشق در کائنات
.: شهر عشق :.
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
جغرافیای سیاست
طلبه های ونوسی
نوری چایی_بیجار
صل الله علی الباکین علی الحسین
خورجین عشق
Sea of Love
بلوچی از شهرستان چابهار
عشق است و زندگی
هر چی بخوای
باران
موقیعت در شهرمان
آخرین منجی
عشق نهان
گالری عکس
شادی(زمزمه های دلتنگی)
تبسم

» صفحات اختصاصی
مرکز خدمات

» لوگوی لینک دوستان


















» موسیقی وبلاگ
<" class="embed" title="!در حال خواندن وبلاگ من، موسیقی مورد علاقه‏ام را بشنوید" width="130px" height="50px" type="application/x-mplayer2" autostart="true" loop="true" SHOWSTATUSBAR="1" ShowPositionControls="0">
» طراح قالب