سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا همچون سوارانند که در خوابند و آنان را مى‏رانند . [نهج البلاغه]
رهِــِـِگـِـِـِـِـِـِـِـِذرغـِـِـِـِِـِـِریـِـِـِـِـِـِـِِـِـِبـ
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» احترام به والدین


در کافی به سند خود از عبد الله بن سنان روایت کرده که گفت از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود:
یکی از گناهان کبیره عقوق والدین، و یکی دیگر نومیدی ازرحمت خدا،و یکی ایمنی از مکر اوست، و روایت شده که از هر گناهی بزرگتر شرک به خدا است.

و در کتاب فقیه درحقوقی که از امام زین العابدین (ع) روایت کرده فرموده: بزرگترین حق خدا بر تو این است که اورا بپرستی، و چیزی شریکش نسازی که اگر اینکار رابه اخلاص کردی خداوند حقی برای تو برخود واجب می کند، و آن این است که امور دنیا وآخرتت را کفایت می کند.
و نیز فرمود: و اما حق مادرت این است که بدانی او تورا طوری حمل کرد که احدی، احدی را آن طور حمل نمی کند، آری او تو را در داخل شکم خود حمل کرد، واز میوه قلبش چیزی به تو داد، که احدی به احدی نمی دهد، و او با تمامی اعضای بدنش تو را محافظت نمود، و باک نداشت ازاینکه گرسنه و تشنه بماند، بلکه پروایش همه از گرسنگی و تشنگی تو بود، او باک نداشت ازاینکه برهنه بماند، همه پروایش از برهنگی تو بود، او هیچ پروایی نداشت از گرما، ولی سعیش این بود که بر سر تو سایه بیفکند،او به خاطر تو از خواب خوش صرفنظر کرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه این تلاشها برای این است که تو مال اوباشی، و تو نمی توانی از عهده شکر او برآیی، مگر با یاری و توفیق خدا.


و اما حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو است، چون اگر او نبود تو نبودی، پس هر وقت از خودت چیزی دیدی که خوشت آمد، بدان که اصل آن نعمت پدرتو است، پس حمدخدا گوی ، و شکر پدر بجای آر ، آن قدر که با این نعمت برابری کند، و هیچ نیرویی نیست جزبه وسیله خدا. (من لا یحضره الفقیه،
و در کافی به سند خود از هشام بن سالم، از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود :
مردی نزد رسول اکرم(ص) رفت و گفت: یا رسول الله به چه کس نیکی کنم؟
فرمودبه مادرت، عرضه داشت: سپس به چه کس؟
فرمود: به مادرت، عرضه داشت : سپس به چه کس؟
فرمود: به مادرت، عرضه داشت: سپس به چه کس؟ فرمودبه پدرت.

 

و در مناقب آمده که روزی حسین بن علی (ع) به عبدالرحمان بن عمرو بن عاص گذشت ، پس عبد الرحمان گفت : هر که می خواهد به مردی نظر کند که محبوبترین اهل زمین است نزد اهل آسمان، به این شخص نظر کند، که دارد می گذرد، هر چند که من بعد ازجنگ صفین تاکنون با او هم کلام نشده ام.
پس ابو سعید خدری او را نزد آن جناب آورد ، حسین(ع) به او فرمود : آیامی دانستی که من محبوبترین اهل زمین نزد اهل آسمانم، و با این حال در صفین شمشیر به روی من و پدرم کشیدی؟ به خدا سوگند پدر من بهتر از من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهی کرد و گفت : آخر چه کنم رسول خدا(ص) به خود من سفارش فرمودکه پدرت را اطاعت کن ، حضرت فرمود: مگر کلام خدای را نشنیدی که فرمود : و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و نیز مگر از رسول خدا (ص)نشنیده ای که فرمود : اطاعت (پدر و مادر و یا هر کس که اطاعتش واجب است) باید که معروف باشد، و اطاعتی که نافرمانی خدا است معروف و پسندیده نیست ، و نیزمگر نشنیده ای که هیچ مخلوقی در نافرمانی خدا نباید اطاعت شود.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 9:9 عصر )
»» نعمت های آسمانی


و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه  و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا. 
در مقابل پدر و مادر با گفتار و رفتارت فروتنی و تواضع کن و همانند مرغی که از روی مهر و محبت، در بالهای خود فرو می افکند و جوجه های خویش را زیر پر می گیرد، تو نیز که اکنون جوان و نیرومندی و بال و پری گشوده داری پدر و مادر را در آغوش مهر خود جای ده و بگو : پروردگارا والدینم را مشمول رحمت واسعه ی خود بنما، همانطور که اینان از روی رحمت و عطوفت مرا در کودکی پرورش دادند.
امام صادق علیه السلام در معنای جمله «واخفض لهما جناح الذل من الرحمه?» چنین فرموده است: هر گز با تندی و شدت به پدر و مادرت منگر و با نگاه خیره و پر توجه به آنان نظر مکن، مگر آن که نگاهت از روی کمال رأفت و رحمت باشد. مواظب باش صدایت بلندتر از صدای آنها نشود و دستت بالای دست آنها نرود و پیشاپیش پدر و مادرت راه نروی.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: رحم الله والدین اعانا ولدهما علی برهما.
? رسول اکرم (ص) فرموده است: رحمت الهی شامل حال پدر و مادری باد که با تربیت صحیح، فرزند خود را در نیکی به والدین کمک و یاری نمایند.
پدر و مادرانی که فرزندان جوان خود را بد بار می آورند و با تحقیر و اهانت، فحاشی و هتاکی و اعمال زشت و غیرمشروع خود، آنان را به انتقامجوئی و گناه و تجاوزکاری وادار می سازند مشمول عذاب الهی خواهند بود.
? قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یا علی لعن الله والدین حملا ولدهما علی عقوقهما.
رسول اکرم (ص) به علی علیه السلام فرموده است: از رحمت و فیض الهی بی نصیب باد آن پدر و مادری که بر اثر سوء رفتار و گفتار خود، باعث انحراف فرزند خویش شوند و او را به ایذا و عصیانشان وادار سازند.
آئین مقدس اسلام در برنامه تربیت کودک ، اولیای اطفال را از زیاده روی در اعمال محبت بر حذر داشته است، آنان که در مهر و نوازش فرزندان، افراط می کنند و با روش ناپسند خویش آنان را به بیماری خودپسندی مبتلا می نمایند مورد بدبینی پیشوایان اسلام هستند.
عن ابی جعفر علیه السلام قال: شرالاباء من دعاه البرالی الافراط و شرالابناء من دعاه التقصیر الی العقوق.
امام باقر علیه السلام می فرمود: بدترین پدران، کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیاد روی و افراط بگرایند و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی در انجام وظائف ، پدر را از خود ناراضی نمایند.
عن ابی جعفر علیه السلام قال: نظر ابی الی رجل و معه ابنه یمشی و الا بن متکی علی ذراع الاب. قال فما کلمه ابی مقتا له حتی فارق الدنیا.
امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم در رهگذر، پدر و پسری را دید با هم راه می رفتند ولی پسر بی ادب، پسر لوس و از خودراضی در حال حرکت به بازوی پدر تکیه کرده بود. امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم زین العابدین از این عمل ناپسند پسر، آنچنان خشمگین شد که تا پایان زندگی با آن پسر حرف نزد.
( الحدیث، ج
 اثر مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسف



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 9:6 عصر )
»» لذت حجاب


 
نمی دانید واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم دل مرد هایی که چشمشان به دنبال خوشرنگ ترین زن هاست را می زند.
نمی دانید چقدر لذت بخش است وقتی وارد مغازه ای می شوم ومی پرسم " آقا اینا قیمتش چنده ؟ " و فروشنده جوابم را نمی دهد ، دوباره می پرسم "آقا اینا چنده ؟ " فروشنده که محو موهای مش کرده زن دیگریست و حالش دگرگون است ، من را اصلاَ نمی بیند. باز هم سوالم بی جواب می ماند و من خوشحال از مغازه کذائی بیرون می آیم.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی مردهائی که به خیابان می آیند تا لذت ببرند به تو ذره ای محل نمی دهند.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی شاد و سرخوش در خیابان قدم می زنید در حالیکه دغدغه این را ندارید که شاید گوشه ای از زیبائی هاتان پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره به نزدیک ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر زیبائی خود را کنترل کنید ، زیبائی از دست رفته تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان ودانشگاه و... راه می روید و صد قافله دل کثیف همره تو نیست .
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی جولانگاه نظر های ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی کرم قلاب ماهی گیری شیطان نیستید برای به دام انداختن مردان شهر.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی می بینی که می توانی اطاعت خدایت کنی نه هوایت .
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان راه می روید در حالیکه یک عروسک متحرک نیستید ، یک انسان رهگذرید.
نمی دانید. واقعاً نمی دانید چه لذتی دارد این حجاب .....
خدایا لذتم مداوم باد.

 

  



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 9:4 صبح )
»» پرروترین دروغگویان


 تجاهل یا ساده انگاری
در زندگی با موارد بسیاری برخورد کرده اید که شخص جلوی روی شما با پررویی تمام دروغ می گوید و به سخنی یا شما را ساده فرض کرده، و یا خودش را به تجاهل زده است. بسیاری را دیده اید که عملی را انجام می دهند و همگان و یا دست کم شنونده از آن آگاه است و خود شخص نیز می داند که شنونده نه تنها از آن آگاه است بلکه به شکل مراقب و ناظر همه رفتارها را زیر نظر داشته است. با این همه در برابر شنونده مدعی می شود که چنین نکرده و رفتار و عملی را انجام نداده بلکه حتی مدعی می شود که اصلا کاری انجام نداده و یا خلافی صورت نگرفته است. کودکان در برخی از سنین این گونه عمل می کنند. در حقیقت خود را به تجاهل می زنند و یا دیگران را نادیده فرض می کنند.
این مسئله در دنیا امری است که به جهاتی طبیعی می نماید؛ زیرا شخص احتمال می دهد که دیگری یا متوجه نبوده و یا اگر بوده می توان با بیانات شیوا و شیرین آن را گونه ای دیگر جلوه داد و چون شنونده از باطن اعمال و رفتار وی آگاه نیست می شود او را به سمت و سوی دیگر کشاند.
اما شگفت که چنین حالتی از سوی برخی از انسانها و آن هم در پیشگاه خداوند اتفاق می افتد و افرادی دروغگو با پررویی تمام در حالی که همه حقایق و باطن ها و نهایتا آشکار شده است با این همه دروغ می گویند و براین دروغ خویش به خداوند نیز سوگند می خورند. خداوند در سوره انعام به این مسئله به عنوان آخرین آزمون اشاره می کند.
? آخرین آزمون خطاکاران
خداوند  انعام گروهی از مشرکان را در صحنه قیامت به تصویر می کشد که در آخرین آزمون در پیشگاه خداوند نیز مردود می شوند و با کمال پررویی در پیشگاه آن آگاه به سر و نهان، دروغ می گویند.
خداوند می فرماید: در روز قیامت گروهی از کسانی را که به خداوند شرک می ورزند در برابر خداوند قرار دهند. خداوند به آنان می فرماید: آن شریکانی که برای خداوند قرار داده بودید کجایند؟
آنان که دوباره در آزمون الهی قرار گرفتند و نمی دانند خداوند باز هم در روز قیامت ایشان را می آزماید می گویند: به خدا سوگند که تو پروردگار ما هستی ما در دنیا مشرک نبودیم و کسی را شریک تو قرار نداده بودیم.
خداوند به پیامبر خویش رو می کند و می فرماید: نگاه کن چگونه این افراد به خودشان هم دروغ می گویند.
در حقیقت چون دروغ، ذات و شاکله وجودی ایشان شده است در روز قیامت هم در پیشگاه خداوند با سوگندهای دروغ می کوشند تا دروغ بگویند. افرادی این چنینی حتی به خودشان هم رحم نمی کنند و به خویشتن هم دروغ می گویند.
? شاکله دروغ
کسی که در دنیا در طول چهل تا هفتاد سال کم و بیش از سن خود را به دروغ گذرانده است نمی تواند در قیامت از این شخصیت دروغین خودش هم دست بردارد.
در حقیقت قرآن با بیان این صحنه به دو نکته اشاره می کند یکی آن که این دروغگویی جزو شاکله ایشان شده است و اینان حتی در قیام و در پیشگاه خداوند علیم و خبیر نیز دروغ می گویند و دوم این که در آخرت هم نمی توانند از آزمون الهی موفق و سربلند بیرون آیند و با این دروغ گویی خویش، خود را رسوا می کنند و اتمام حجت در محشر نیز بر ایشان تمام می شود.
باشد در دنیا رفتاری را در پیش نگیریم که در قیامت این گونه با کمال پررویی در برابر خداوند به دروغ بگوییم که ما اینگونه نکردیم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 8:51 صبح )
»» از خود بیگانگی


مقوله «نفس» یا «خود» در بحث خودشناسی و خودسازی چیست؟ و چگونه انسان با خود بیگانه شده، و هویت مسخ شده ای پیدا می کند؟

 پاسخ:
انسان دارای نفس های متعدد و مختلف نیست بلکه او دارای یک «خود» ذومراتب است که از زاویه دیگر این خود به دو درجه و مرتبه کلی تقسیم می شود:

 خود ملکوتی که در واقع ثمره «و نفخت فیه من روحی» نفخ روح الهی به کالبد انسان است که مصداق واقعی همان خود اصیل انسان است.

 خود طبیعی که ریشه در غرایز حیوانی انسان دارد، و خوددانی نیز خوانده می شود که در واقع طفیلی، غیر واقعی و اصیل است. و به همین دلیل در علم اخلاق این خودمذموم بوده و باید با آن مبارزه کرد. اینک در ادامه دنباله بحث را پی می گیریم:

 خسران نفس
مقوله «از خود بیگانگی»، پدیده جدیدی نیست که توسط دانشمندان غربی شناخته شده باشد، بلکه قرآن کریم در بیش از هزار سال پیش به این موضوع اشاره کرده و در موارد متعددی به آن پرداخته است. در قرآن می خوانیم:
«الذین خسروا انفسهم فهم لایؤمنون» (انعام-

کسانی که «خود» شان را زیان کرده اند، ایمان نمی آورند.
در آیه شریفه دیگری، خداوند در توصیف حال کسانی که در برابر دعوت انبیاء و فرستادگان الهی، طریق انکار و عصیان را برگزیدند می فرماید:
«قد خسروا انفسهم.» (اعراف-

«خود» شان را زیان (ضرر) کردند.
علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه و توضیح این عبارت چنین اظهارنظر می کنند:
«به قیمت جان و گوهر ذات خود ضرر کردند، چون دین خود را لهو و لعب گرفته؛ انکار حق را بر تسلیم در برابر حق ترجیح دادند...» (ترجمه المیزان، ج ، ص
البته قرآن کریم به این اندازه نیز اکتفا نمی کند و در آیات دیگر، «خسران نفس» (یا همان «ازخود بیگانگی») را بزرگ ترین خسران ها و زیانکاری ها معرفی می فرماید:
«قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم.» (زمر
بگو به راستی زیانکاران واقعی کسانی هستند که «خود» را باخته اند.
علامه طباطبایی(ره) در المیزان، توضیحات زیر را در تبیین این آیه کریمه ارائه نموده اند:
«کلمه «خسر» و «خسران» هر دو به معنای از دست دادن سرمایه است، یا همه اش و یا بعضی از آن.»
«خسران نفس» به معنی آن است که آدمی نفس خود را در معرض هلاکت و بدبختی قرار دهد، به طوری که استعداد کمالش از بین برود و سعادت به کلی از او فوت شود.
«... کفر و شرک همان خسران حقیقی است.»
بنابراین، خسران حقیقی آن است که انسان، «سرمایه انسانی» خویش را از دست بدهد و با آن بیگانه بشود. عالی ترین سرمایه انسان نیز چیزی جز اعتقاد به «توحید» نیست.
تا اینجا می توان دریافت که حکومت «خود» طبیعی بر «خود» ملکوتی، همان خسران نفس و آشکارترین خود فراموشی است. انسان دراین حال، «ناخود» («خود» طبیعی) را خود می پندارد، به گفته مولوی:
ای که در پیکار «خود» را باخته
دیگران را تو ز «خود» نشناخته
استاد مطهری(ره) دراین خصوص اشاره می کنند:
«... انسان احیاناً «خود» را با «ناخود» اشتباه می کند و «ناخود» را «خود» می پندارد و چون «ناخود» را «خود» می پندارد، آنچه به خیال خود برای خود» می کند، در حقیقت برای «ناخود» می کند و «خود» واقعی را متروک و مهجور و احیاناً منسوخ می سازد.» (سیری در نهج البلاغه،  تشبیه و تفسیر مولوی در ابیات زیر با کلام وی مطابقت دارد:
در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه، تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین می دهی
گوهرجان را نیابی فربهی
گرمیان مشک، تن را جا شود
وقت مردن گند آن پیدا شود
مشک را بر جان بزن بر تن ممال
مشک چه بود نام پاک ذوالجلا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 8:50 صبح )
»» دروغ آفات و زیان ها


حضرت علی (ع ) :
نشانه ایمان آن است که : راستگویی را در آن جا که به زیان توست بر دروغگویی که به سود توست برگزینی بیش از آنچه عمل می کنی نگویی و درنقل سخن از دیگران تقوای الهی را منظور داری .
از دوستی با دروغ پرداز دوری کن که او چون سراب است دور را در نظر تونزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد.
هر چه راشنیدی برای مردم حکایت مکن که همین برای آلودگی به دروغگویی کافی است .
آگاه باشید بدترین گفتار دروغگویی است .
از دروغگویی برکنار باشید که ازایمان فاصله دارد راستگو در ساحل نجات و بزرگواری است و دروغگو لب پرتگاه هلاکت وپستی است .
دروغ مایه ذلت و خواری است .
سرانجام دروغ سرزنش است .
برای دروغ پرداز مردانگی و جوانمردی نیست .
خداوند با فراموشی دادن به دروغگویان به ضرر آنها کمک کرده است .
با دروغگو دوستی برقرار مکن چون زندگی با اوتو را سودی ندارد خبر تو را برای دیگری نقل می کند و خبر دیگری را برای تو می گوید حتی اگر راست هم بگوید کسی او را تصدیق نمی کند.
عاقب دروغگویی بدترین عاقبت است .
نخستین کیفر دروغگو آن است که سخن راست او به او برمی گردد(کسی آن را نمی پذیرد)
بزرگترین خطاها نزد پروردگار زبان دروغگوست .
دو عمل از دروغ جدا نمی شود : بسیار وعده دادن و به شدت پوزش خواهی کردن
هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد تا دروغ چه شوخی آن و چه جدی را ترک گوید.
دروغگویی نه در کار جدی و نه در شوخی روا نیست و هیچ کدام از شما نباید به فرزندش وعده دهد و بعد وفا نکند. همانا دروغگو انسان را به گناه بد راهنمایی می کند و گناه بد به دوزخ .
دروغ در دنیا ننگ و عاراست و در آخرت عذاب جهنم است .
دروغ به زمینت می زند گرچه از آن ایمن باشی .
سرزنش تو بر دروغگویی همین بس که خود بدانی دروغگویی .
دروغگو امانتدار نیست و فاجر و بدکار نگهدارنده اسرار نیست .
هیچ خیری در دانش دروغگویان نیست .
دروغگویی و مردانگی با هم جمع نمی شوند.
برای دروغگو حیا و شرم نیست .
هر که به دروغگویی شناخته شود اعتماد به وی کم شود.
هر که به دروغگویی شناخته شود صداقت و راستگویی اش هم قبول نشود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 8:47 صبح )
»» ریشه های درونی غیبت


در این بخش، به بررسی ریشه های درونی و اموری که سرمنشأ غیبت هستند، پرداخته می شود. این امور عبارتند از:
 

 فرونشاندن خشم :
برای فردی که از برادر مؤمنش خشمگین می شود و آتش غضب در درونش شراره می کشد، امکان پدید آمدن دو حالت وجود دارد: نخست آن که پشت سرش عیوب او را برشمرد و از این راه خشم خود را فرو نشاند و دیگر این که خشم خود را به صورت خشم و کینه و عقده فرو نشاند؛ ولی ریشه کن نکرده، هر جا مناسبتی پیش آید، عیوبش را به طور مستمر عنوان کند که هر دو حالت از رذایل است.
?) همراهی با همنشینان و دوستان :
گاه انسان برای گرم کردن مجلس دوستانه و به گمان عقب نماندن از دیگران، زبان به غیبت می گشاید؛ مثل آن که در مجلسی دوستانه، یکی از دوستان غیبت می کند و در این بین، فردی که قصد غیبت نداشته، از ترس این که مبادا جمع او را نپذیرد، بحث را پی می گیرد و زبان خود را به غیبت می آلاید

.
 خنثی کردن اثر :
گاهی شخصی برای پیشگیری یا خنثی کردن اثر حرفی که درباره او زده شده است، به غیبت آلوده می شود.
هرگاه انسان برای خنثی کردن اثر سخن کسی که می خواهد آبروی او را ببرد، یا بر ضد او شهادتی بدهد، پیش دستی کرده، نقایص و عیوب او را در غیابش عنوان کند، حتی اگر آن عیوب درست هم باشد، این فرد غیبت کرده است و اگر برای نفوذ کلامش به دروغ نیز توسل جوید، به افتراء نیز دچار شده است.
روشن است که این مسأله نیز به کوچکی نفس انسان یا به ترس او باز می گردد.


 توجیه یا رفع اتهام :
گاه فرد، عمل زشتی انجام داده یا به آن متهم شده است و برای توجیه یا رفع اتهام، از برادر مؤمن خود غیبت می کند و او را به شرکت در این عمل زشت متهم می سازد یا حتی ارتکاب را فقط به او نسبت می دهد؛ به این ترتیب، عیبی دیگر بر عیب های خود می افزاید که این هم در ضعف نفس انسان ریشه دارد.


 کبر :
گاهی شخص برای این که فضیلت خود را در مسأله ای اثبات کند، عیب برادر ایمانی اش را ذکر می کند.
او نقص های شخص دیگری را می گوید تا به صورت غیر مستقیم برتری خود را به رخ بکشد. این فرد به رذیله نفسانی کبر یا خود بزرگ بینی دچار است.)
حسد :
کسی که به بیماری نفسانی حسد مبتلا است، از ستایش برادر مؤمنش ناراحت می شود؛ به همین دلیل عیوب او را منتشر می کند.
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری، سگ صید را. مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند؛ یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت ، حسود کوته دست که در مقابله گنگش بود زبان مقال

 
مزاح و شوخی :
گاهی غیبت جنبه شهوانی و لهوی دارد؛ مانند آن که شخصی در جمع دوستان، برای شوخی و خنده؛ نقایص برادر یا خواهر ایمانی خود را یادآور می شود. این از جمله رفتارهای ناپسندی است که در نیروی درونی شهوت ریشه دارد و در باب شوخی و مزاح مورد گفت و گو است.


تمسخر :
گاه انسان برای استهزای دیگری به غیبت کردن او پرداخته، عیب هایش را فاش می سازد.
 دلسوزی بدون توجه :
شخص غیبت کننده هنوز به آداب الهی مؤدب نشده است؛ او دوست دارد در راه خدا قرار گیرد؛ ولی مسیر آن را نمی داند و به بیراهه می رود.
او با دیدن عیب مؤمنی، از روی دلسوزی به باز گفتن آن می پردازد؛ مانند آن که فردی خطای برادر مؤمنش را دیده یا متوجه نقصی در او، در بعد دینی یا ابعاد دیگر شده است و از روی دلسوزی، بی اختیار پشت سرش عیب های او را برمی شمرد. دلسوزی و ناراحتی او واقعی است و چه بسا اگر آن عیب را فاش نمی ساخت، پاداشی هم نصیب او می شد؛ ولی چون طرف صحبتش را معرفی کرده، ثوابش به عقاب تبدیل می شود؛ بنابراین در رحمت و شفقت و مهربانی هم باید معیار شرعی در نظر گرفته شود تا رحمت شخص مایه عذاب او نشود.


??) خشم در راه حق :
گاه انسان در برابر رفتار زشتی که از دیگری مشاهده می کند، چنان خشمگین می شود که ضمن اظهار نفرت از آن رفتار زشت، نام فرد انجام دهنده را نیز می آورد که در این جا هم او به غیبت دچار شده است؛ زیرا می توانست بدون بردن نام فرد، فقط تنفر خویش را از آن رفتار زشت اظهار کند. این خشم ستوده و پسندیده است، ولی غیبت نکوهیده و ناپسند است.
با این تفاسیر به خوبی روشن می شود که برای ایمن ماندن از عذاب الاهی باید از زبان به خوبی مراقبت کرد، همان گونه که امام صادق (ع) در ادامه سخن می فرماید:


فان اردت السلامه فاذکر الخالق لا المخلوق، فیصیر لک مکان الغیبه عبره و مکان الاثم ثوابا.

اگر می خواهی سالم بمانی، خدا را یاد کن، نه خلق خدا را. آن وقت به جای این که غیبت کنی، عبرت می گیری و به جای گناه، ثواب می کنی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/9/8 :: ساعت 8:46 صبح )
<   <<   6   7      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

می گــــم : خداحــافظ
مرگ دلم
خون میخورم تا زندگی دوباره بگیرم
خسته شدم
000
توکیستی..
لحظات
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 27
>> بازدید دیروز: 52
>> مجموع بازدیدها: 258440
» درباره من

رهِــِـِگـِـِـِـِـِـِـِـِذرغـِـِـِـِِـِـِریـِـِـِـِـِـِـِِـِـِبـ
ادمیــن
بیاید شادی هایمان را بادیگران تقسیم کنیم

» پیوندهای روزانه

دانلود رایگان نرم افزار [66]
مجله علمی [11]
نرم افزار [22]
[آرشیو(3)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دانستنی ها[34] . سلامت * پزشکی[31] . دانستنیهای پزشکی[17] . برای گوشیتان چی لازم دارید[17] . نرم افزار امنیتی کامپیوتر[10] . مذهبی[9] . نرم افزار کامپیوتر[9] . اهنگ[7] . امام ویارانش[6] . داستانی بسیار بسیار جالب[5] . عیدتان مببببارک[5] . نرم افزار امنیتی موبایل[4] . سلامت[3] . اشنایی جوانان با مشکلات مواد[3] . بفرمایید[3] . آیا میدانستید[2] . اسمس[2] . زنگ تفریح[2] . دانلود کتاب[2] . نرمـــ افــــزار امــنیتی2011--12[2] . نرم افزار پزشکی[2] . کتاب الکتترونیکی[2] . کم خونی . قلب . دوستان همراهان . تکنیکهای مرکز خدمات . خاطرات .
» آرشیو مطالب
آبان 89
اذر ماه 89
دی 89
بهمن89
اسفند89
فروردین 90
اردیبهشت 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
عشق در کائنات
.: شهر عشق :.
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
جغرافیای سیاست
طلبه های ونوسی
نوری چایی_بیجار
صل الله علی الباکین علی الحسین
خورجین عشق
Sea of Love
بلوچی از شهرستان چابهار
عشق است و زندگی
هر چی بخوای
باران
موقیعت در شهرمان
آخرین منجی
عشق نهان
گالری عکس
شادی(زمزمه های دلتنگی)
تبسم

» صفحات اختصاصی
مرکز خدمات

» لوگوی لینک دوستان


















» موسیقی وبلاگ
<" class="embed" title="!در حال خواندن وبلاگ من، موسیقی مورد علاقه‏ام را بشنوید" width="130px" height="50px" type="application/x-mplayer2" autostart="true" loop="true" SHOWSTATUSBAR="1" ShowPositionControls="0">
» طراح قالب