شسیی لام به نازنینی که دیروز عاشقی مان را بیش از غرورش دوست داشت و امروز که غرورش را بیش از من دوست دارد.
دیاری که در آن نیست کسی یار کسی یا رب ای کاش نیقتد به کسی کار کسی.
پازل دل یکی رو بهم زدن هنر نیست هر وقت با تیکه های شکسته دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم شیشه نبودیم که با شنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم.
نمی بخشمت....بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی....بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .....نمی بخشمت .....بخاطر دلی که برایم شکستی .....بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی.....نمی بخشمت .....بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی.....بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی.... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی محبت از درخت آموز که حتی سایه از هیزم شکن هم بر نمی دارد.
در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم.
زندگب زیباست نه به زیبایی حقیقت. حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی.....جدایی سخت است نه به سختی تنهایی.
لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارندحاضرم تمام هستیم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند....
کتاب عشق است.ساده ترین درس زندگی آن است : هرگز کسی را میازار . محبت خرجی ندارد ، در حالی که همه چیز را خریداری میکند . خوشبخت کسی است که خدا دلی پر عشق به او ارزانی کرده است وقتی قدرت عشق غلبه کند بر عشق به قدرت ، اون وقته که دنیا طعم صلح رو میچشه ، بهتر اینه که غرورت رو به خاطر عشقت فراموش کنی تا عشقت رو به خاطر غرورت.
هر کسی هم نفس شد دست آخر قفسم شد . من ساده به خیالم که همه کاروکسم شد. اون که عاشقانه خندید خندهای من دزدید زیر چشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید.
یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودت است عزیزم محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم و بدان که زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است.
هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره
برای دل افتاده یه اتفاق ساده ، به سادگی دل من دل به دل به تو داده
گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم
چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند
مهربانی و صداقت تو درست به ظرافت گلبرگ های یک گله نوشکفته است که برای یه پروانه خسته بهترین جای رسیدن به آرامشه
هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت؛چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم