»» خرو پف ، خطر سکته قلبی را افزایش می دهد
تحقیقات جدید نشان داده است که افرادی که خروپف میکنند در معرض بیماریهای قلبی قرار دارند.
به گزارش بیبیسی، تحقیقات محققان نشان میدهد که افرادی که با صدای بلند خروپف میکنند در معرض مشکلات قلبی و حتی سکته قرار دارند.
دانشمندان مجارستان معتقدند که در آزمایشی که روی 12 هزار بیمار انجام دادهاند متوجه شدند آنهایی که با صدای بلند خروپف میکردند در معرض خطرهای بزرگی همچون سکته قلبی قرار دارند.
در این تحقیق همچنین عنوان شده است که اضافه وزن که معمولا میتواند دلیل خروپف باشد یکی از دلایل احتمال به سکته است.
امروزه با اضافه وزن اکثر مردم دنیا تقریبا همه خرو پف را تجربه میکنند.تخمین یکی از مجلات علمی نشان میدهد که دست کم 40 درصد مردان بالغ و 24 درصد زنان جهان خروپف میکنند
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( سه شنبه 89/10/14 :: ساعت 8:18 صبح )
»» سکته ی بدون درد، خبر نمی کند
چه رابطهای بین دیابت و قلب وجود دارد؟
دیابت یک عامل خطر مهم برای بیماری عروق قلبی به شمار میرود. قلب یک فرد دیابتی، یک قلب آسیبپذیر و در واقع یک کاسه ترک خورده است که هر لحظه ممکن است بشکند. هنوز هم شایعترین علت مرگ در بیماران مبتلا به دیابت، سکتههای قلبی است. دو عامل افزایش سن و فشار خون بالا، قلب را آسیبپذیرتر میکنند. تصلب شرایین (سخت شدن رگ ها)، نتیجه دو عامل فوق و در عین حال مسبب فشار خون است. تصلب شرایین از عوارض اصلی دیابت است. سکتههای قلبی به نوبه ی خود دیابت را تشدید میکنند و یک دور باطل، بین دیابت و سکته قلبی برقرار میشود.
آیا فرقی بین سکته قلبی در یک فرد دیابتی و یک فرد غیر دیابتی وجود دارد؟
بله. انفارکتوس (سکته قلبی) در مریضهای مبتلا به دیابت از نوع ساکت (بدون درد) است. SILENT MI یا "سکته قلبی خاموش"، گاهی به سرعت به نارسایی قلبی (بطن چپ) منجر میشود و بدون اینکه مریض، دردی احساس کند میمیرد، بنابراین اطرافیان بیمار تصور میکنند قلب او سالم بوده و به علت دیگری فوت کرده است!
پس باید نتیجه گرفت که هر زمان با یک بیمار مبتلا به دیابت مواجهه شدیم، نباید منتظر درد شدید قلب باشیم تا تشخیص سکته قلبی بدهیم، بلکه همیشه باید قلب این بیماران را به طور منظم و دورهای بررسی کنیم و هشدارهای لازم را بدهیم.
بله. علاج حادثه را قبل از وقوع باید کرد. یک بیمار دیابتی نوع 2 همواره در معرض سکته قلبی بدون درد است. اساسا پدیده درد، پدیده خوبی است! چون درد موجب میشود که بیمار متوجه بیماری خود بشود. درد موهبت است نه مصیبت! البته منظور این نیست که ما دایما باید درد بکشیم! منظور این است که درد مانند زنگ خطر است و ما را خبر میکند. ضمنا افراد مسن، اصولا از نظر احساس درد و یا تب و سایر واکنشها، ضعیف هستند و در دیابت، ضعیفتر.
چرا یک بیمار قلبی دیابتی درد را خوب احساس نمیکند و یا کم احساس میکند؟
علت آن گرفتاری (اختلال) اعصاب خودکار قلب است. گرفتاری اعصاب خودکار میتواند به ناتوانی جنسی هم منجر شود که غیرقابل برگشت است. گرفتاری اعصاب خودکار میتواند در حرکات عادی مری و روده اختلال ایجاد کند و اسهالهای شدید و سمج و مقاوم بدهد. انفارکتوس بدون درد، عارضه مبهم گرفتاری اعصاب است.
چه راهکارهایی برای جلوگیری از این عوارض قلبی توصیه میکنید؟
باید عوامل خطر آن را از بین برد. عوامل خطر عبارتند از: چاقی، سیگار، پرفشاری خون، افزایش چربی بد خون و بیتحرکی.
آرامش روحی و پرهیز از اضطراب ها و استرسها، نیز نقش عمده ای در این پیشگیری دارند.
کنترل دقیق قندخون که جای بحث ندارد و یک بیمار مبتلا به دیابت، باید قندخون خود را همیشه زیر نظر بگیرد، وگرنه چهره خشن این بیماری نمایانمیشود.
چهره خشن دیابت، یعنی قطع پا و صندلی چرخدار. چهره خشن دیابت یعنی سکتههای قلبی مرگبار. چهره خشن دیابت یعنی نابینایی، چهره خشن یعنی ناتوانی جنسی غیر قابل برگشت. چهره خشن دیابت، یعنی دستگاه دیالیز و نارسایی مزمن کلیه.
متجاوز از 200 میلیون نفر در جهان، مبتلا به دیابتاند و تا سال 2025 این رقم ممکن است از 400 میلیون تجاوز کند. آیا تمام اینها سکته قلبی میکنند یا نابینا میشوند؟!
خیر. بیشتر این ها، یک زندگی عادی دارند و عمر طبیعی میکنند. این افراد، افرادی منظم و منضبط هستند. قند خون خود را کنترل میکنند. داروی خود را مصرف میکنند. حداقل سالی یک بار، معاینه چشم میشوند. وزن خود را در حد مطلوب حفظ میکنند و چاق نمیشوند. از ورزش کردن و پیادهروی غفلت نمیکنند. فشار خون خود را به طور منظم کنترل میکنند. سیگار نمیکشند. از تغذیه غلط پرهیز میکنند و بالاخره، حرص و جوش نمیخورند و استرسها را حتیالمقدور از خود دور میکنند و لذا یک زندگی عادی و عمر طبیعی میکنند و از مواهب زندگی مثل دیگران لذت میبرند. این است آن چهره ملایم و قابل قبول دیابت.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/10/13 :: ساعت 11:1 عصر )
»» غذاهای مفید و مضر برای قلب
غذاهای مفید و مضر برای قلب
بیماری کرونر(1) قلبی به صورت مشکلاتی از قبیل دردهای آنژینی و انفارکتوس ( حمله قلبی) بروز می کند. آنچه که سبب بروز بیماری قلبی می شود، تشکیل تدریجی رسوب های چربی یا پلاک ها در لایه داخلی دیواره سرخرگ ها می باشد. این رسوب ها سبب محدود کردن عبور جریان خون می شوند که این پدیده را تصلب شرایین یا سخت شدن رگ ها (آترواسکلروز) می نامند.
دراین بیماری هیچ علامت واضحی وجود ندارد، اما زمانی که آسیب به سرخرگ ها جدی شده و جریان خون به قلب محدود شود، سبب بروز درد خواهد شد .
مسدود شدن کامل یک سرخرگ خون رسان به قلب، منجر به حمله قلبی ناگهانی و کشنده می شود. روش های متداول جهت پیشگیری از تصلب شرایین، شامل کاهش فشار خون ، دریافت رژیم غذایی کم چربی ، کاهش وزن اضافی و ترک سیگار می باشد. به برخی افراد نیزجهت کاهش کلسترول خون ، دارو داده می شود.
تحقیقات نشان می دهند که ارتباط مستقیمی میان رژیم غذایی و بیماری قلبی وجود دارد و با دریافت یک رژیم غذایی سالم می توان سلامتی قلب و دستگاه گردش خون را حفظ کرد.
چه غذاهایی برای قلب مفید هستند؟
- کلم برگ، کلم قرمز، گل کلم، کلم بروکسل، کلم بروکلی، شلغم، چغندر، اسفناج، مارچوبه ، لوبیا سبز، نخود سبز، لویبا قرمز، لویبا چشم بلبلی ، نخود خشک وعصاره مخمر دارای ویتامین های گروه ب خصوصا" اسید فولیک هستند. تحقیقات متعددی نشان داده اند که اسید فولیکی که به طورطبیعی درموادغذایی یافت می شود، می تواند سبب کاهش ماده ای درخون به نام " هموسیستئین "(2) شود و به این ترتیب از ابتلا به تصلب شرایین پیشگیری می کند.
دانشمندان براین باورند که این ماده مستقیما به دیواره رگ ها آسیب می رساند و سبب تشکیل رسوب های چربی می شود. تخمین زده شده است که افزایش دریافت روزانه اسید فو لیک به میزان100 میکروگرم، سبب کاهش مرگ های مرتبط با بیماری کرونر قلبی به میزان 7 درصد در مردان و 5 درصد در زنان می شود.
- درجوامعی که مقادیر فراوانی از ماهی های روغنی را مصرف می کنند ، مشاهده شده است که شیوع بیماری های کرونر قلبی کمتر از جوامعی است که مقدار کمی ماهی مصرف می کنند. ماهی های روغنی از قبیل : ماهی خالمخالی، آزاد و سایر ماهی ها از قبیل قباد، حلوا، شیر، کیلکا و اوزون برون دارای اسیدهای چرب مفیدی می باشند.
دانشمندان معتقدند که این مواد باعث کاهش خطر انعقاد خون و همچنین ممانعت از افزایش چربی های مضر خون می شوند.
مصرف ماهی حداقل 3 بار درهفته ، برای افرادی که دارای سابقه بیماری قلبی و همچنین افرادی که مایل به پیشگیری از ابتلا به این بیماری هستند، توصیه می شود.
- جو دو سر، حبوبات ، سیب وگلابی؛ غنی از فیبر محلول(3) هستند که به کاهش سطوح کلسترول خون کمک می کنند. سیر نیز اثر مشابهی دارد. افزایش کلسترول خون ، به خصوص ldl کلسترول ( کلسترول بد )، یکی ازعوامل عمده بروز تصلب شرایین است . مصرف منظم چنین غذاهایی به کاهش ldl ( کلسترول ) کمک می کند.
- روغن زیتون ، روغن کانولا، مغزها و دانه ها حاوی نوعی از اسیدهای چرب به نام mufa ( اسیدهای چرب غیر اشباع ) هستند که به کاهش سطوح ldl – کلسترول کمک می کنند.
- میوه ها و سبزی ها ، حاوی ویتامین های آنتی اکسیدان ( ضد سرطان ) ، مواد معدنی و مواد مغذی مفیدی هستند که سبب متوقف کردن آسیب ناشی از عمل مواد سرطان زا به دیواره سرخرگ ها می شوند.
مصرف حداقل روزانه 3 واحد از این غذاها توصیه می شود. سه چهارم لیوان آب میوه یا سبزی ها به عنوان یک واحد محسوب می شود که معادل یک عدد میوه متوسط یا یک لیوان سبزی خرد شده خام یا نصف لیوان پخته است .
ازچه غذاهایی باید پرهیز کنیم ؟
گوشت و فرآورده های آن، لبنیات پرچربی و کره ، دارای مقادیر زیادی نوعی چربی هستند که باعث افزایش سطوح ldl ( کلسترول ) درخون می شوند. در بیماریهای قلبی مصرف این غذاها را باید به حداقل رساند.
همچنین مصرف کیک و بیسکویت به علت نوع چربی به کار رفته در آنها، سبب افزایش سطح ldl (کلسترول ) می شود .
انواع غذاها و سوپ های آماده ی مصرف و یا کنسرو شده ، غذاهای بیرون از منزل ، سوسیس و کالباس و گوشت های نمک سود شده و کلا" گوشت و فرآورده های آن و همچنین تنقلات شور سرشار از نمک ( سدیم کلراید) هستند. دریافت زیاد سدیم با فشار خون بالا ارتباط دارد که از عوامل خطر موثر در بروز بیماری قلبی است. کاهش مصرف این نوع غذاها و نمک طعام سر سفره به کاهش فشار خون کمک می کند.
چند نکته :
- به سیگاری ها توصیه می شود که به ترک سیگار مبادرت ورزند ، زیرا نیکوتین سبب افزایش ضربان قلب ، افزایش فشار خون و افزایش نیاز بافت قلب به اکسیژن می شود. با مصرف سیگار توانایی خون درحمل اکسیژن کاهش می یابد. عوامل سرطان زای دود سیگار به دیواره سرخرگ ها آسیب می رسانند.
- استراحت و شل کردن عضلات، جهت کاهش میزان استرس لازم است . استرس از طریق افزایش هورمون های استرس ( ازجمله آدرنالین ) سبب تولید و افزایش کلسترول می شود
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( دوشنبه 89/10/13 :: ساعت 10:56 عصر )
»» 10 نکته غافلگیر کننده برای تازه پدرها
مدتی پس از تولد کودک، تقریبا هر پدری با شوک واقعیت مواجه خواهد شد: او پدر شده است، با مسوولیتها، فشارها و انتظارات جدیدی که باید با آنها کنار بیاید. این واقعیت های ساده، خیلی زود برای برخی از ما بروز می کنند، حتی پیش از آنکه همسر و نوزادمان پس از زایمان از بیمارستان مرخص شوند. برای برخی دیگر، این شوکها چند روز پس از تولد نوزاد آغاز می شوند. به هر حال، دیر یا زود، ما خواهیم فهمید که زندگی مان با تغییری ابدی مواجه شده است. گاهی اوقات این تغییرات ظریف و کوچک هستند و گاهی اوقات نه؛ اما معمولا برای ما غافلگیر کننده خواهند بود.
برخی از این احساسات از قرار زیر خواهند بود:
1- گیجی
در ماههای اول پس از تولد نوزاد، بروز احساسات متضاد در پدر، امر مهمی است که این چند ماه را از همه سالهای بعدی متمایز می سازد. پدر از یک سو با احساس مردانگی، قدرت و افتخار (بواسطه حیات بخشیدن به یک موجود جدید) مواجه است و از سوی دیگر، هنگامی که نمی تواند نیازهای کودکش را برآورده سازد یا حتی گاهی اوقات از درک این نیازها نیز عاجز می شود، احساس درماندگی به او فشار می آورد.
2- یک عشق جدید و متفاوت
عشق همه جانبه شما به کودکتان با عشق شما به هیچ شخص دیگری قابل مقایسه نیست.
3- دوگانگی احساسی
ممکن است یک روز به نوزاد خود نگاه کنید و متوجه شوید که از آن علاقه تند و تیز روز قبل، خبری نیست؛ آن شور و عشق، جای خود را به یک احساس معمولی داده است. نمی دانید که آیا اصلا این کودک را می شناسید یا خیر؟ اصلا برایتان اهمیت دارد یا خیر؟ احساس می کنید که دوست دارید همه این احساسات پدرانه را به گوشه ای بیندازید و یک زندگی جدید را آغاز کنید.
احتمال زیادی وجود دارد که اولین چیزی که حس کنید، احساس گناه باشد: فکر می کنید که چون احساس شما نسبت به این نوزاد بیگناه متغیر است و نمی توانید همواره او را با تمام وجود دوست داشته باشید، پس پدر خوبی نیستید. این دمدمی مزاج بودن، بخشی از احساس پدر شدن است، و این حالتها بارها و بارها در سالهای آینده (حتی تا 50 سال بعد) تکرار خواهند شد؛ پس بهتر است به آن عادت کرده و با آن کنار بیایید.
4- افسردگی
هرچند برخی فکر می کنند که افسردگی پس از زایمان متعلق به زنان است، اما واقعیت این است که تعداد زیادی از مردان نیز پس از تولد نوزاد خود دچار افسردگی می شوند. برخلاف همسرتان، افسردگی شما ناشی از تغییرات هورمونی در بدن شما نیست، بلکه بیشتر ناشی از واقعیتهاست. هنگامی که شما در انتظار به دنیا آمدن کودک خود بودید یا در روزهای اول پس از تولد او، اطرافیان بیشتر به شما توجه می کردند و چندان به شما سخت نمی گرفتند.
اما پس از چند هفته، دوباره به کار و فشارهای آن برمی گردید؛ بعلاوه باید با هزینه های جدیدی که بر زندگی شما تحمیل شده، به هم ریختن برنامه خوابتان و حتی موارد جزئیتری مانند افزایش شستشو در منزل، کنار بیایید. همین موارد برای افسرده کردن یک نفر کافی است.
5- ترس
اولین ماههای پس از تولد نوزاد، برای پدر، آغشته به ترس ها و دلهره ها است: نگران هستید که شاید نتوانید انتظاراتی را که از شما به عنوان یک پدر می رود، برآورده کنید؛ دلهره دارید که شاید نتوانید از کودک یا خانواده خود در برابر مشکلات یا خطرها حفاظت کنید؛ از اینکه نمی دانید چگونه باید با کودک خود برخورد کنید نگرانید؛ اینکه ممکن است بیش از حد به پدر خود شبیه باشید، یا از سوی دیگر اینکه نمی توانید به اندازه کافی مانند او خوب باشید، شما را آزار می دهد و اینکه احتمال می دهید شاید اشتباه خطرناکی مرتکب شوید، بیش از هرچیز دیگر برای شما دغدغه ایجاد می کند. این دغدغه ها و موارد دیگر، مرحله ای طبیعی از تبدیل شدن از یک مرد یا شوهر به یک پدر است.
6- ارتباط شما با همسرتان
پیش از آنکه شما و همسرتان صاحب فرزند شوید، زمان زیادی را به یکدیگر اختصاص می دادید، نیازهای یکدیگر را برآورده کرده و رابطه تان را هر روز محکم تر می کردید. اما پس از آنکه کودک پا به زندگی شما گذاشت، همه چیز تغییر کرد: اکنون نوزاد به محور همه توجهات، فعالیتها و کارهای شما تبدیل شده است. کارهایی که می تواند شما و همسرتان را به یکدیگر نزدیکتر کند به کنار؛ شما حتی به ندرت زمان کافی برای خواب مناسب پیدا خواهید کرد. اگر امکان داشت، مدتی از وقت خود را، حتی اگر شده، فقط چند دقیقه در روز، خالی کنید تا با همسر خود صحبت کنید: درباره هر موضوعی غیر از نوزاد!
7- ارتباط متقابل با کودک
در شش تا هشت هفته اول پس از تولد نوزاد، احتمالا کودک شما نمی تواند نظرش را در مورد رفتار شما به عنوان یک پدر، به شما انتقال دهد: شاید چند لبخند، بدون خنده و قهقهه، و تقریبا هیچ پاسخ دیگری. او تقریبا کار دیگری غیر از گریه کردن بلد نیست. شاید بتوانید برخی از رفتارهای ساده او را جدی گرفته، تفسیر کرده و سعی کنید نظرات او را درک کنید: مثلا اگر به شما توجه نشان نداد، به این نتیجه برسید که او شما را یک "پدر خوب" نمی داند. اما بهتر است این کار را نکنید.
اگر شما از او دور شوید، او هم از شما دور خواهد شد. پس بهتر است صبر کنید تا او بتواند بهتر قضاوت کرده و نظراتش را دقیق تر انتقال دهد؛ صبوری در این مرحله، خیلی ارزشمند است.
8- موضوعات صحبت
اگر یک سال پیش یک نفر به شما گفته بود که شما پس از تولد کودک مشتاقانه در بحثهای طولانی راجع به استفراغ کودک و آروغ گرفتن از او، پس دادن شیر پستان و رنگ و شکل پوشکهای مصرف شده صحبت خواهید کرد، شاید او را احمق فرض می کردید؛ اما احتمالا الان او را تصدیق می کنید! و شاید حتی این بحثها را دوست هم دارید!
9- ضرورتهای ایفای نقش پدری
پیش از آنکه بچه دار شوید، اگر می خواستید از خانه خارج شوید، کافی بود کیف پول و سوییچ ماشین را برداشته و اجاق گاز را خاموش کنید. اما اکنون اگر بخواهید به همراه کودک خود تا سر خیابان بروید و برگردید، باید به اندازه رفتن به کوه اورست تجهیزات ببرید! بعلاوه، زمانی که فکر می کنید همه کارهای لازم را انجام داده و همه وسایل ضروری را برداشته اید، به محض خروج از خانه، متوجه می شوید که باید پوشک کودک را عوض کنید!
10- درس عشق
شما به تدریج یاد می گیرید که واکنشها و پیامهای کودک خود را فهمیده و نیازهای او را برطرف کنید؛ در همین حین، تواناییهای فیزیکی کودک شما نیز رشد کرده و او خواهد توانست علاقه اش به شما را به نحوی زیبا و جذاب، نشان دهد. هنگامی که کودک برای اولین بار برای شما صدایی از خودش در بیاورد، شما را بغل کند، یا در آغوش شما به خواب رود و ضرباتی با دستهای کوچکش بر شانه های شما بزند، شما معنای واقعی زندگی و عشق را خواهید فهمید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( سه شنبه 89/9/30 :: ساعت 11:26 عصر )
»» توصیه های دوستانه برای آنهایی که به تازگی پدر شده اند
آیا دوست ندارید در کنار افراد دیگری که همگی به تازگی پدر شده اند بنشینید، و از آنها بپرسید که زندگی به همراه نوزاد کوچکشان واقعا چگونه است؟ این دقیقا همان برنامه ای است که در 50 بیمارستان در سراسر ایالات متحده اجرا می شود. موسس این برنامه ها که خودش پدر چهار فرزند است، می گوید: «بچه ها ممکن است برای والدین، خصوصا پدرها، کمی ترسناک باشند. باید کسانی را که به تازگی پدر شده اند به اینگونه جلسات دعوت کرد، تا بتوانند احساس کنند که واقعا پدر خوب و شایسته ای هستند».
پس با هدف کمک به مردان برای لذت بردن از زندگی با نوزادشان، و اینکه بتوانند از ابتدا در امور مربوط به نوزاد با همسرشان همکاری کنند، او یک برنامه جدید برای آنان که بچه دار شده اند ابداع کرد: از پدرها خواست تا به همراه نوزادانشان به کلاس بیایند و نقش معلم را ایفا کنند، تا سایر افراد، یعنی مردهایی که در انتظار به دنیا آمدن اولین فرزندشان هستند، به عنوان آموزش گیرنده سر کلاس بنشینند و سوالات خود را درباره همه چیز؛ از بغل کردن نوزاد تا تشخیص صدای انواع مختلف آروغ ها، از معلم ها بپرسند.
افرادی که در کلاس حاضر می شوند، یک قرار ساده با هم می گذارند و همین قرار ساده، ضامن موفقیت و پایداری کلاسها است: آموزش گیرندگان قول می دهند پس از اینکه نوزادشان به دنیا آمد، سر کلاس بیایند، معلم شوند و پدران جدید را راهنمایی کنند. فعلا برگزاری چنین کلاسهایی برای نی نی سایت امکانپذیر نیست، در عوض بخش تبادل نظر می تواند محل مناسبی برای انتقال تجربیات پدران باشد.
ده نکته مهم که می تواند ضامن موفقیت آن مردهایی باشد که منتظر به دنیا آمدن نوزادشان هستند عبارتند از:
از بهترین کسانی که می توانند به شما کمک کنند، یاد بگیرید
از پرسنل شیرخوارگاه بیمارستان بخواهید تا نحوه تعویض پوشک، قنداق کردن و حمام کردن نوزاد را به شما یاد بدهند. شاید برخی از پدرها بخواهند که خودشان (در بیمارستان، در بین پرستاران و اعضای خانواده)، اولین پوشک بچه را عوض کنند؛ آنها با این کار می خواهند اعلام وجود کنند. اما اگر از این روش خوشتان نمی آید، افراد باتجربه تر به شما پیشنهاد می کنند که از پرستاران بخواهید روش انجام دادن این "کارهای اصلی" را به شما یاد بدهند.
این کار، به نفع شما خواهد بود: دیگران در مورد شما قضاوت متفاوتی خواهند داشت. احتمالا با خود خواهند گفت که شما از آن پدرهای قدیمی و سنتی که در نگهداری از بچه به زنان کمک نمی کنند، نیستید؛ می توانید به سرعت در زمینه یکی از کارهای مربوط به نوزاد، حرفه ای شوید و می توانید مسوولیتها و کارها را بین خود و همسرتان تقسیم نمایید.
واقعیت این است که دوران حاملگی گذشته است؛ حتی اگر در آن دوران هم به همسر خود کمک نمی کردید، الان زمان آن فرا رسیده است که روش خود را تغییر دهید. بجنبید! هر چه کارهای بیشتری از نوزاد را انجام دهید، احساس دلبستگی بین شما و او زودتر پدید می آید.
به غریزه خود اعتماد کنید
پس از مدتی، شما در امور مربوط به نوزاد خود، متخصص خواهید شد. برخی از پدرها به قدری دستپاچه هستند که حتی از بغل کرن نوزاد خود نیز می ترسند. اگر نوزاد دیگری را به آنها بدهیم تا بغل کنند، اکثر آنان، هر چند می خواهند این مار را بخوبی انجام دهند اما در ابتدا آنقدر دستپاچه اند که نوزاد را خیلی محکم به خود فشار می دهند. ولی پس از 5 دقیقه، آرامش خود را پیدا می کنند و نوزاد را به آرامی در آغوش می گیرند. کافی است تنها چند بار از چنین مشوقهایی استفاده کنید تا پدران پیشرفت فوق العاده ای از خود نشان داده و ماهر شوند. آنهایی که در اوائل تولد نوزاد خود از جمله این پدران دستپاچه بوده اند، به آنهایی که در انتظار تولد اولین فرزند خود به سر می برند، می گویند که آنها به هر حال باید با کودک خود ارتباط برقرار کرده و بخشی از کارهای او را بر عهده بگیرند: پوشک او را عوض کنید، کودک را بغل کرده و آرام کنید، به غریزه خود اعتماد کنید، و ظرف دو روز، شما هم از دستپاچگی درآمده و به یک پدر عادی و نرمال تبدیل خواهید شد!
صبور و مطمئن باشید
صحبت کردن و حمایت از مادران جدید، کلیدهای اصلی رابطه عاطفی والدین در دوران جدید هستند. پدرها عمدتا می گویند که مهمترین وظیفه ای که در هفته های اول بر عهده آنها بود، صبوری کردن و مراقبت از همسرشان بوده است. پدرهای باتجربه تر معمولا به "تازه کارها" توصیه می کنند که به همسرشان سخت نگرفته و فرصت دهند که خودش را پیدا کند: همسر شما، یعنی مادر نوزاد، در حال تحمل مشکلات فیزیکی ناشی از زایمان است و همه زندگی او در اثر تولد نوزاد وارونه شده است، هرچند این تغییر ممکن است بسیار هم شیرین باشد.
در عین حال، حتی اگر یک روز کارتان بسیار هم سنگین بود، اما برای همسر شما مانند این است که شما به مرخصی رفته اید، زیرا کار او در خانه بسیار سنگین تر بوده است. پس صبور بوده و پشتیبان او باشید. توصیه استاندارد این است: بعدازظهر به همسر خود تلفن بزنید؛ زیرا او یک نیم روز سخت و سنگین را پشت سر گذاشته و شاید از شدت خستگی در این فکر باشد که چرا روز تمام نمی شود؛ پس به او بگویید که قدر تلاشهای او را می دانید.
موضع خود را حفظ کنید
به هیچ کس اجازه ندهید که شما را از کودکتان جدا کند: نه مادر همسرتان، نه دوستانتان، و نه رییس تان در شرکت. ممکن است شرایطی به سادگی پیش بیایند که یک پدر تازه کار حس کند از مراقبت و نگهداری از کودک، کنار گذاشته شده است، یا اینکه احساس کند از عهده هیچ کاری بر نمی آید. شاید برخی از کارها را پدران به گونه ای متفاوت از مادران انجام دهند. این مسئله طبیعی است.
اگر مشکلی وجود دارد (مثلا کسی با روش شما مخالفت می کند)، نوزاد را به یک اتاق دیگر برده و آنچه را فکر می کنید صحیح است انجام دهید. مدت زمانی را برای سپری کردن با نوزاد خود اختصاص دهید. خصوصا در یک ماه اول، بطوریکه فقط شما و نوزادتان باشید؛ بدون حضور هیچ کس دیگر.
شاید شما در این مسیر با مشکلاتی مواجه شوید؛ اما نکته کلیدی آن است که باید از پس این مشکلات برآیید: اگر به یک روش نشد روش دیگری را امتحان کنید. وقتی موفق شوید، اضطراب شما نیز از بین خواهد رفت. پدران با تجربه همگی بر این عقیده اند که اگر مدت زمانی را با کودکتان به تنهایی سپری کنید، موجب می شود واقعا احساس "پدر بودن" به شما دست بدهد.
همچنین، این تنها راهی است که به شما کمک می کند تا پیشرفت کنید: مثلا یاد بگیرید هنگامی که کودک گریه می کند او را آرام کنید، نه اینکه یک نفر دیگر (مثلا همسرتان) را صدا کرده و کودک را به او بدهید تا آرام کند. در واقع اگر به پدران فرصت داده شود، آنها در حل مسائل و مشکلاتشان، بسیار خلاقانه عمل خواهند کرد. این مسئله می تواند آرام کردن کودک در حال گریه باشد، یا یادگیری نحوه گذاشتن کودک در رختخوابش به صورتی که از خواب بیدار نشود.
سعی کنید مسائل مختلف را به صورت خانوادگی (فقط شما، همسرتان و نوزاد) یاد بگیرید
اجازه ندهید کمکهای دیگران، حالت دخالت در زندگی شما را پیدا کند. اقوام یا دوستانی که می خواهند به شما کمک کنند، ممکن است دردسرهایی هم درست کنند، مثلا همسر شما و مادرش ممکن است به گونه ای عمل و برخورد کنند که نقش شما به عنوان «پدر» کمرنگ شده و در عمل به حاشیه رانده شوید. بسیاری از پدرها می گویند که تا زمانی که اقوام دور و بر آنها را گرفته بودند، نتوانستند واقعا "پدر" باشند.
اما این روزهای آغازین پس از تولد، مرحله ای بسیار حیاتی در شکل گیری خانواده است. یک توصیه خوب: می توانید چند روز اول را به همراه همسر و نوزاد خود در هتل بگذرانید، و از اقوام و دوستان بخواهید که در امور منزل به شما کمک کنند نه در نگهداری از نوزاد. به این صورت، مادر، پدر و نوزاد می توانند بر روی ارتباط بین خود تمرکز نمایند.
کودک شما قابل حمل است!
شما می توانید نوزاد خود را همه جا ببرید، پس لازم نیست دستپاچه شده و نگران باشید که آیا مثلا فلان کار را می توانید بکنید یا نه. مطمئن باشید که اگر خواب روزانه کودک خارج از خانه نیز انجام شود، نوزاد با مشکلی مواجه نخواهد شد. در واقع، نوزادان می توانند هرجایی که هستند بخوابند. نوزاد را هم به همراه خودتان بیرون ببرید. در غیر این صورت، شاید احساس کنید در خانه گیر افتاده اید.
البته گاهی، احساس درماندگی خواهید کرد
در این حالت، کمی تمدد اعصاب داشته باشید؛ به عقب برگردید؛ تامل کنید (مثلا تا 10 بشمارید)؛ و دوباره فکر کنید. شاید مواردی پیش بیاید که کودک دست از گریه برندارد و شما هم علت گریه او را ندانید؛ در این حالت، احساس درماندگی خواهید کرد.
هنگامی که همه دلایل احتمالی ناراحتی کودک را بررسی کرده ولی به نتیجه ای نرسیده اید، بهتر است بدانید که ممکن است وقتی عاشقانه به بچه ها خیره می شوید، احساس می کنند که باید گریه کنند؛ اما توان شما محدود است پس بهتر است این محدودیتها را نیز بدانید. گاهی اوقات می توانید کودک را به اتاقش برده و در تختش بخوابانید، سپس از اتاق خارج شده و در آن را ببندید، تا بتوانید تمدد اعصاب داشته و افکار خود را جمع و جور کنید. اشکالی ندارد؛ از این روش استفاده کنید.
با نوزاد "ارتباط چشمی" داشته باشید.
چگونه می توان با یک نوزاد بازی کرد؟ با نگاه کردن و صحبت کردن با او. او هم به شما نگاه خواهد کرد. برقراری ارتباط چشمی، مرحله مهمی در برقراری پیوند بین شما و نوزاد و همچنین گذارندن زمان با او است.
به یاد داشته باشید: این نیز بگذرد!
هنگامی که احساس می کنید اوضاع برایتان بسیار دشوار شده است، به خاطر بیاورید که نوزادتان، بسیار زودتر از آنچه فکرش را هم بکنید، بزرگ خواهد شد.
راحت باشید و از وقت گذرانی با هم لذت ببرید
بررسی پاهای کوچک او، بازی با نوزاد، ماساژ دادن و آواز خواندن برایش را به بخشی از عادات روزانه خود تبدیل کنید. پدران باتجربه غالبا می گویند که هیچ چیز آرامش بخش تر از آن نیست که نوزاد، در آغوش و روی سینه شما به خواب رود. این ممکن است بسیار جالب و بامزه به نظر برسد، اما اکثر مردان نمی دانند نوزادشان و این دوره از زندگی آنها چقدر اهمیت دارد.
بچه دار شدن غالبا در دوره ای از زندگی مردان اتفاق می افتد که مجبور هستند 60 ساعت در هفته یا بیشتر کار کنند. برخی از پدران بر این باورند که این کمبودها را بعدا می توانند جبران کنند.
اما واقعیت این است که دیگر وقتی برای جبران این اوقات وجود ندارد. پس حتما زمانی را به کودک خود اختصاص دهید، حتی اگر این زمان، فقط یک ساعت در هفته است، آنرا با او به تنهایی بگذرانید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( سه شنبه 89/9/30 :: ساعت 11:23 عصر )
»» تپش قلب شما را بیدار نگه میدارد
دلیل این وضعیت چیست ؟ بسیاری از زنان در نیمهی دوم حاملگی خود با تپش قلب و یا سوء هاضمهی اسیدی روبرو میشوند. احساس سوزش غالباً از زیر قفسه سینه آغاز شده و به بالای گلو میرسد. تپش قلب در اثر برخی تغییرات هورمونی و فیزیکی مربوط به حاملگی ایجاد میشود. این وضعیت معمولاً تا زمان تولد بچهی شما، می آید و می رود. طی زمان حاملگی، جفت مقدار زیادی هورمون پروژسترون تولید میکند، که عضلات شکم و رحم را آرام میکند. این هورمون همچنین دریچهای را که مری را از شکم شما جدا میسازد آرام میکند، که این کار به اسیدهای شکمی اجازه میدهد بالا آمده و آن احساس سوزش ناخوشایند را ایجاد کنند.
پروژسترون همچنین انقباضات موجی عضلات مری و رودهها را آهستهتر میسازد، که موجب کاهش سرعت هضم میگردد. در اواخر حاملگی، نوزاد در حال رشد شما فضای درون شکم تان را کاملا اشغال میکند، و اسیدهای شکمی را به سمت گلوی شما میراند.
چه میتوان کرد ؟
هیچ راه مطمئنی برای اجتناب از تپش قلب شبانه وجود ندارد، ولی میتوان گامهایی در جهت کاهش آن برداشت.
• از غذاها و نوشیدنیهایی که تپش قلبتان را تشدید میکنند بپرهیزید. نوشیدنیهای کربناتی، الکل (که در هر حال در زمان حاملگی باید کاملا از آن بپرهیزید)، کافئین، شکلات، غذاهای اسیدی مثل مرکبات و آبآنها، گوجه، خردل، و سرکه، محصولات عطری، گوشتهای فرآوری شده و غذاهای نمکین، ادویهدار، سرخکردنی یا چرب.
• غذا را در وعدههای کم و متعدد بخورید و به آرامی و به طور کامل بجوید. پیش از خواب یا دراز کشیدن دو یا سه ساعت به خود فرصت هضم دهید.
• بالشهای اضافی زیر سینه و سرتان بگذارید. بالا بردن قسمت بالای بدن میتواند به ماندن اسیدهای معده در جای خود کمک کند.
• لباس و لباسخوابی برگزینید که دور شکم و سینهتان شل بایستد.
• اگر مشکل ادامه یافت، از دکتر یا مامای خود بخواهید یک ضداسید ترکیبی برایتان تجویز کند که برای مصرف در زمان حاملگی خطری نداشته باشد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( سه شنبه 89/9/30 :: ساعت 11:12 عصر )
»» تاثیر گریه کردن بر بهبود افسردگی
مطالعات مختلف در سرتاسر جهان نشان دهنده این امر است که گریستن در سلامتی بدن نقشی کلیدی داشته و محققان گریه کردن را به عنوان یکی از شیوههای درمانی به افرادی که به افسردگی دچارند، توصیه می کنند. محققان در سر تا سر جهان بر این باورند افرادی که توانایی تجربه حس رضایت و شادی را از زندگی خود ندارند، با استفاده از داروهایی که در فرد ایجاد اشک میکند میتوانند به درمان خود بپردازند. همچنین افرادی که به این مشکل دچار نیستند نیز با استفاده از این داروها می توانند سلامت خود را حفظ کنند. دلیل گریه کردن در انسان و فرایندی که در حال گریستن در بدن رخ می دهد، هنوز بر دانشمندان ناشناخته است، اما این ناشناختگی، آنها را از بررسی و مطالعه تأثیرات این پدیده بر روی بدن انسان باز نداشته است.
مطالعات اخیر نشان میدهد که گریه علاوه بر اینکه از بین برنده اضطراب است، قادر به بهبود سلامتی انسانها نیز خواهد بود. بررسیها نشان میدهد اشکهایی که با احساسات در ارتباطند، دارای سطوح بالایی از پروتئین، منگنز، پتاسیم و هورمونهای مانند پرولاکتین هستند. منگنز یکی از مواد حیاتی بدن است که افزایش آن در بدن میتواند منجر به کاهش توانایی لخته شدن خون، کاهش کلسترول خون و مشکلات پوستی شود.
همچنین پتاسیم بر روی سیستمهای اعصاب و ماهیچهها و فشار خون تاثیر گذار بوده و هورمون پرولاکتین نیز در ایجاد استرس نقش داشته و بر عملکرد سیستم دفاعی بدن و دیگر قسمتها تاثیر گذار است و افزایش هر یک از این سه ماده در بدن میتواند اختلالات متفاوت و پیچیدهای را ایجاد کند. به گفته محققان به این دلیل که عدم کاهش استرس در افراد میتواند منجر به سکته قلبی و اختلال در قسمتهای مختلف مغزی شود، گریه کردن نقش حیاتی را برای حفظ سلامت انسانها ایفا می کند.
بر اساس نتایج مطالعات جدید گریستن باعث افزایش انگیختگی در عملکرد بدن برای دفع تهدیدهای فیزیولوژیکی خواهد شد. برای اثبات این نظریه محققان افزایش حساسیت پوست را در حین گریستن و بعد از آن و همچنین افزایش عمق تنفس در انسان را مثال میزنند. زیرا این دو پدیده از نشانههای سلامتی بدن به شمار میروند.
بر اساس گزارش زی نیوز، در حال حاضر دانشمندان فراوانی در سر تا سر جهان مشغول مطالعه بر روی این پدیده طبیعی بوده تا بتوانند نشانه های علمی را برای درک منشا اصلی گریه، تاثیرات اجتماعی و شخصی گریستن و ارزش سلامتی آن به دست آورند که این تلاش جهانی میتواند عمل گریستن را که اکثر جوامع آن را نشانه ضعف در افراد می دانند، به عملی مفید و ضروری تبدیل کند.
دلیل گریه کردن در انسان و فرایندی که در حال گریستن در بدن رخ می دهد، هنوز بر دانشمندان ناشناخته است، اما این ناشناختگی، آنها را از بررسی و مطالعه تأثیرات این پدیده بر روی بدن انسان باز نداشته است. مطالعات اخیر نشان میدهد که گریه علاوه بر اینکه از بین برنده اضطراب است، قادر به بهبود سلامتی انسانها نیز خواهد بود.
بررسیها نشان میدهد اشکهایی که با احساسات در ارتباطند، دارای سطوح بالایی از پروتئین، منگنز، پتاسیم و هورمونهای مانند پرولاکتین هستند. منگنز یکی از مواد حیاتی بدن است که افزایش آن در بدن میتواند منجر به کاهش توانایی لخته شدن خون، کاهش کلسترول خون و مشکلات پوستی شود.
همچنین پتاسیم بر روی سیستمهای اعصاب و ماهیچهها و فشار خون تاثیر گذار بوده و هورمون پرولاکتین نیز در ایجاد استرس نقش داشته و بر عملکرد سیستم دفاعی بدن و دیگر قسمتها تاثیر گذار است و افزایش هر یک از این سه ماده در بدن میتواند اختلالات متفاوت و پیچیدهای را ایجاد کند. به گفته محققان به این دلیل که عدم کاهش استرس در افراد میتواند منجر به سکته قلبی و اختلال در قسمتهای مختلف مغزی شود، گریه کردن نقش حیاتی را برای حفظ سلامت انسانها ایفا می کند
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ادمیــن ( سه شنبه 89/9/30 :: ساعت 11:7 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
می گــــم : خداحــافظمرگ دلمخون میخورم تا زندگی دوباره بگیرمخسته شدم000توکیستی..لحظات[عناوین آرشیوشده]